یازار: احمد رنجبری حیدرباغی

 این مقاله پیشتر در ماهنامه خیمه قورنلار چاپ شده است.

یک: فصل مویه و زمزمه

دلدادگان حسینی خود را از طینت امامان پاک می‌دانند و غمشان را غم خود و شادیشان را فرح خویش. از سوی دیگر عشق حسین، یک محبت مکنون است و ودیعه‌ای است الهی که هیچ‌گاه به خاموشی نمی‌گراید؛ بلکه روز به روز ـ بویژه در ایام سوگواری حضرتش ـ پر فروغ‌تر می‌گردد.

ماه محرم که فرا می‌رسد، عاشقان و دلباختگان حسینی، اشعار و ابیاتی را همدم خود کرده، بی‌اختیار در کوچه و بازار، در راه و سر کار و نیز زمان‌های خلوت خویشتن، نغمه‌های غم امام حسین را ساز می‌کنند.

معمولا این ابیات و اشعار ساخته شاعران بزرگ مرثیه‌پرداز و گاه شاعران گمنام و نا‌مشهور است. این ابیات و اشعار با توجه به گذر روزهای غم و عزا ـ که از اوایل ذی الحجه شروع شده و تا پایان ماه صفر ادامه دارد ـ بر حسب مناسبت‌ها و رویدادهای تاریخی از لحاظ حال و هوا متفاوت است؛ شهادت مسلم بن عقیل (سفیر امام حسین)، خروج از مدینه و وداع امام با قبرستان بقیع و قبر مبارک پیامبر، ورود به مکه، خروج از مکه، ورود به کربلا، تاسوعا و عاشورا و قتلگاه، کوچ از قتلگاه و... .

در اینجا اگر بخواهیم نمونه‌هایی از این شعارها و شعرها را بیاوریم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد؛ لذا فقط به پژوهش یک مورد از آنها می‌پردازیم. همه ما این بیت از شعر معروف شهریار را شنیده‌ایم:

حسینین نوحه‌سین دلریش یازاندا

مسلمان سهل‌دیر کی کافر آغلار

مرحوم شهریار در شعر به تضمین شعر یک شاعر دست زده است و شاعر آن شعر را دلریش معرفی کرده است. بیت تضمین شده این بیت است:

حسینه یئرلر آغلار، گؤیلر آغلار

بتول و مرتضی، پیغمبر آغلار

بیتی را که استاد شهریار به دلریش نسبت می‌دهد در دیوان کامل دلریش موجود نیست و این شعر سروده خازن تبریزی بوده و در دیوان وی مذکور است. در اینکه چرا شهریار شعر را به دلریش نسبت داده چند احتمال وجود دارد:

1. شهریار خود این شعر را از خازن خوانده ولی در اثر تکیه به محفوظات دچار این سهو شده است؛

2. کسی به شهریار اطلاع داده یا در کتاب و مجموعه‌ای، شعر حاضر به دلریش نسبت داده شده و شهریار در اثر اشتباهِ این ماخذِ شنیداری یا مکتوب مرتکب این انتساب نادرست گردیده است. به هر روی این شعر به هیچ وجه سروده دلریش نبوده بلکه از سروده‌های عبدالحسین خازن از مرثیه‌سرایان برجسته معاصر تبریز است و بسیاری از پژوهشگران عرصه ادبیات آیینی آذربایجان در این باره هم داستانند.[1]

دو: نگاهی کوتاه به زندگی خازن

میر عبد الحسین خازن خیابانی، در سال 1250 شمسی در محله خیابان کوچه باغ به دنیا آمد و در همان محله بزرگ شد و به عللی از رفتن به مدرسه و کسب دانش محروم شد. خازن دارای سجایای اخلاقی بسیاری بود و در دستگیری از ضعفا شهرت داشت. خازن در جریان انقلاب مشروطه با شیخ محمد خیابانی انس و الفت داشت و از یاران باقرخان به شمار می‌آمد. شهریار در باره اشعار وطنی وی چنین نوشته است: «در اول مشروطه غرلیات وطنی میر عبد الحسین خازن نقل محافل و مجالس بود و من یادم می‌آید ممکن نبود کسی یک بیت او را بشنود و منقلب نشود هیچ سواد نداشته، اما یک شخصیت ادبی عجیبی دارد که اگر تربیت شده بود حافظ می‌شد».[2]

خازن در یکی از اشعار خویش درباره اوضاع آن روزها و در تأیید مشروطه چنین سروده است:

اولدو ویران خاک ایران خون مظلومانیله

عاقبت ویرانه‌میز آباد اولار بو قانیله

اول قدر ایچمیش جوانلار قانینی توپراغمیز

کوه و صحرالر بویانمیش لالة الوانیله

مستبدلر اولماسین مغرور قان تؤکمک‌لیگه

ملّتین، مشروطه‌نین شمشیری وار دیوانیله[3]

مرحوم خازن اشعار مرثیه فراوانی دارد که بر اساس اطلاعات نگارنده مقاله در تبریز از سوی انتشارات فخر آذر به چاپ خواهد رسید. علاوه بر اشعار آیینی و سروده‌های وطنی میر عبد الحسین خازن از وی اشعار طنز نیز به یادگار مانده است.[4]

«مراثی وی در حال حاضر نیز ورد زبان‌هاست و اکثر مردم در ماه‌های عزاداری بدون آن که سراینده‌شان را بدانند آن‌ها را زمزمه می‌کنند. مثل:

آخدین عالمده نه‌دن کوه و بیابانه فرات

اولمادین قسمت حسینه، دؤنه‌سن قانه فرات

این بیت را خازن هنگامی که به کربلا سفر کرده بود به محض این که چشمش به رودخانه فرات می‌افتد فی البداهه می‌سراید.».[5]

سه: شعر خازن و شهریار به صورت کامل

در این قسمت از مقاله شعر خازن و شهریار به صورت کامل به نظاره می‌نشنینیم و از آنجا که برتری از آن سابقون است در ابتدا شعر مرحوم خازن و سپس شعر شهریار می‌آید.

شعر مرحوم خازن:

حسینه یئرلر آغلار گؤیلر آغلار

بتول و مرتضی پیغمبر آغلار

اولوب ماتم‌سرا عالم حسینه

محرّمدور بو عالم یکسر آغلار

قالوبدور ماسوا صبرینده حیران

یاخار قان چشم چرخ اخگر آغلار

غبار غم دوتوب کون و مکانی

باتوب یاسه هامی خشگ و تر آغلار

دوتوب افلاکیان ماتم حسینه

امین وحیِ پیک ِداور آغلار

فراتی باغلیوبدی آل سفیان

بو غمده سلسبیل و کوثر آغلار

سوسوزلار ناله‌سی دوتموش فضانی

عطشدن اهلبیت حیدر آغلار

دئیر لیلا خِیَمده وای اوغول وای

آلار سس رزمگه‌ده اکبر آغلار

فرات اوسته دوشوب بیر سرو قامت

باشی اوسته شه بی‌یاور آغلار

علمدارون قولی تندن دوشنده

علم آغلار، شه آغلار، لشکر آغلار

تاپولمور سس وئرن بی‌کس امامه

بئشیکده چون سوسوزدور، اصغر آغلار

ائدر تأثیر آهی کائناته

امام احوالینه ملکلر آغلار

باخار قیزلار یانار احوال شاهه

نوالردن هامی بحر و بر آغلار

داغیلمش چوللره آل پیمبر

ابوالفضلی هرایه سسلر آغلار

بناتِ فاطمه یا حجت الله

قالوب دشمن الینده مضطر آغلار

اولوبدو «خازن»نین روز ازلدن

حسین آدی دیلنده ازبر آغلار[6]

شعر استاد شهریار:

«حسینه یئرلر آغلار، گؤیلر آغلار

بتول و مرتضی، پیغمبر آغلار»

حسینین نوحه‌سین دلریش یازاندا

مسلمان سهل‌دیر کی کافر آغلار

کور اولموش گؤزلرین قان دوتدو شمرین

کی گؤرسون اؤز الینده خنجر آغلار

حسینین کؤینگی زهرا الینده

چکر قئیحا قیامت، محشر آغلار

آتاندا حرمله اوخ کربلاده

گؤرئیدین دوشمن آغلار، لشگر آغلار

قوجاغیندا، گؤرئیدین امِّ لیلا

آلیب نعشِ علیِّ اکبر آغلار

رباب، نیسگیل دؤشونده، سود گؤرنده

علیِّ اصغری یاد ائیلر آغلار

باشیندا کاکل اکبر هواسی

یئل آغلار، سنبل آغلار، عنبر آغلار

یازاندا آل طاها نوحه‌سین من

قلم گؤردوم سیزیلدار ، دفتر آغلار

علی، شقُّ القمر، محراب تیلیت قان

قولاق وئر، مسجید اوخشار، منبر آغلار

علیدن «شهریار»، سن بیر اشاره

قوجاقلار قبری، مالک اشتر آغلار[7]

منابع:

1. مشاهیر آذربایجان، صمد سرداری، چاپ دوم: تبریز، انتشارات دانیال، وزیری، 1377.

2. مفاخر آذربایجان، دکتر عقیقی بخشایشی، چاپ اول: تبریز، نشر آذربایجان، وزیری، 1375.

3. گنجینه گذشتگان (ج 13)، مجتبی زاد صادق، چاپ اول: تبریز، انتشارات منشور، جیبی، 1387.

4. گنجینه گذشتگان (ج 3)، مجتبی زاد صادق، چاپ اول: تبریز، جیبی، 1380.

5. کلیات اشعار ترکی شعریار، مقدمه، تصحیح و تعلیق: پرفسور حمید محمد‌زاده، چاپ بیستم: تهران، انتشارات نگاه و انتشارات زرین، وزیری، 1385.

6. دیوان کامل دلریش، بکوشش: یوسف پبری، چاپ اول: تهران، انتشارات پیری، وزیری، 1386.

  


پاورقی‏ها

[1]. به عنوان نمونه جناب آقای زادصادق در گنجینه گذشتگان، ج 13، ص 79 به این نکته تصریح کرده است.

[2]. دیوان اشعار فارسی شهریار، ج 1، ص 61. به نقل از مشاهیر آذربایجان، ج 1، ص 188.

[3]. دیوان اشعار فارسی شهریار، ج 1، ص 61. به نقل از مشاهیر آذربایجان، ج 1، ص 188.

[4]. برای دستیابی به آگاهی‌های افزون در باره مرحوم عبد الحسین خازن به این منابع رجوع کنید: از مشاهیر آذربایجان، ج 1، ص 187 ـ 194؛ مفاخر آذربایجان، آذربایجان، ج 3، ص 1512؛ گنجینه گذشتگان، ج 3، ص 118.

[5]. مشاهیر آذربایجان، ج 1، ص 194.

[6]. گنجینه گذشتگان، ج 13، ص 79 ـ80. برای دستیابی به شعری دیگر از مرحوم خازن رک: گنجینه گذشتگان، ج 3، ص 118.

[7]. کلیات اشعار ترکی شعریار، ص  188 ـ 189.





برچسب ها : مقاله‏لر  ,  شعرلر  ,