یازار: دکتر محمدزاده صدیق
ملامحمدبن سلیمان فضولی، اندیشمند اسلامی و شاعر سترگاندیش سدهی دهم، در تاریخ ادبیات ایران نامی بسیار عزیز و گرانقدر است و به لحاظ چند محور مهم در گسترهی ادب اسلامی ایران شایان ذکر نیکونامی است. نخست آنکه در دانش کلام برای نخستین بار عدل و امامت را به مباحث فلسفی افزود و اصطلاح «مهدی منتظر» را به عنوان یک اصطلاح فنی وارد کلام کرد و در این باب «مطلع الاعتقاد فی معرفة المبداء و المعاد» را نوشت و نظریهی «ابن میمون» را که اثبات میکرد کلام اسلامی دنبالهی کلام مسیحی است، رد کرد و در دانش کلام که تا زمان او، کلام سنت و جماعت نامیده میشود، «نوآوری شیعی» ایجاد کرد.
دوم از آنجهت که در تاریخ مکاتب شعر فارسی پلی میان مکتب عراقی و سبک معروف به هندی شد. مکتبی که در تاریخ شعر فارسی مکتب وقوع نامیده میشود، در واقع با فضولی شروع شد و اوج گرفت و شاگرد او «صائب تبریزی» این سبک را به طرزی نوین و شیوهای بدیع «سبک معروف به هندی» بدل ساخت. و بدینگونه توان گفت که فضولی پدر سبک معروف به هندی به شمار میرود.
فضولی مذهب شیعه داشت و کلیهی علوم عقلی و نقلی رایج زمان خود را به خوبی آموخته بود و در اغلب زمینههای دانش بشری قلم زده است.
محمدبن سلیمان فضولی دوران کودکی خود را با تحصیل مقدمات عربی و ادب فارسی پیش پدر خود آغاز کرده، سپس به تصریح خویش سالهای جوانی در نجف اشرف در جوار تربت پاک علیبن ابیطالب - علیهالسلام- به خدمت و تحصیل معارف ادامه داده است.
مهمترین اثر ملامحمد فضولی در تاریخ ادبیات شیعی «حدیقهالسعداء» است. این اثر در تاریخ ادبیات تعزیهای ما، جایگاهی بسیار والا و شایسته دارد که به لحاظ ترکیستیزی دربار پهلوی در ایران که در راستای اسلامستیزی پیش میرفت، مانند دیگر آثار ارزندهی اسلامی- ترکی ایران به بوتهی فراموشی سپرده شد. متاسفانه دولت جمهوری اسلامی هم در سالهای گذشته توجهی به نشر متون مذهبی ترکی و آذری نداشته است و نظارت و حمایت خود را از این مهم، در سالهای اخیر دریغ داشت. حتی هفتهنامهها و نشریاتی نظیر «اسلامی بیرلیک»، «یول» و جز آن که چند سال پیش انتشار مییافت و در تبلیغ معارف اسلام در منطقه نقشی مهم داشت، یکی پس از دیگری تعطیل شد.
حدیقةالسعداء بیش از ده بار به چاپ سنگی رسیده است، در قاهره، تبریز و استانبول در سالهای 1271، 1261، 1253 هـ. (قاهره)، 1296، 1389، 1286، 1273 و 1302هـ. یک بار نیز در سال 1955م. در استانبول با برگردان به الفبای لاتینی و تغییر در شیوهی بیان و ساخت زبانی نشر شده است و در انتظار یک نشر علمی و انتقادی از سوی خود ایرانیان است.
حادثهی جانسوز و جانگداز کربلا موضوع اصلی این اثر است و ذکر مصایب همهی انبیا و اولیا به خاطر طرح این حادثه است.
در تمامت ادبیات ترکی ایرانی و شیعی، حادثهی کربلا موضوع انواع ادبی گوناگونی بوده است و اثر فضولی در واقع کاملترین نوع مرثیهنگاری منظوم و منثور در موضوع این حادثه است. پارههای نثر آن مسجع و بسیار شیوا و مشحون از تعقیدات دلنشین و دلانگیز لفظ خاص فضولی است.
این کتاب در میان ما شیعیان هم مأخذ و منبع دریایی از کتب نوحه و مرثیه در چهار صد سال اخیر بوده است و هم رایجترین کتاب در نوع خود به شمار میرفته است.
من این کتاب را به عنوان ثقل اصلی هستهی مرکزی کلیت آفرینش ادبی فضولی ارزیابی میکنم. ملامحمد فضولی نه تنها در این اثر، بلکه در سرتاسر خلاقیت ادبی خود، جای جای به آویزش عاطفی خویش به خاک کربلا اشاره دارد.
کتاب «حدیقةالسعداء» با یک دیباچه شروع میشود. آغاز آن دو بیت زیر است:
یارب ره عشقینده منی شئدا قیل،
احکام عباداتی منه اجرا قیل.
نظّارهی صنعونده گوزوم بینا قیل،
اوصاف جبینینده دیلیم گویا قیل.
دیباچه به شیوهی نوینی که تا آن روزگار در ادبیات مکتوب ترکی کمنظیر بوده، تدوین گشته است. در فرجام دیباچه از «مقتل» ابوحنیف و «مصرع» طاوسی در زبان عرب از سید ابوالقاسم علیالطاوسی و از «روضة الشهداء» در لسان عجم از مولانا حسین واعظ کاشفی یاد میکند و به ویژه دومی را به تتبع تواریخ و تفاسیر میشناسد و تصمیم خود را بر قرینهسازی آن در لفظ ترکی به نام «حدیقةالسعداء» بیان میکند.
توجه به همانندسازی در تاریخ ادبیات ترکی، انتقال معارف اسلامی و مفاهیم قرآنی از متون گرانبهای عربی و ادب فارسی به ترکی، و پربار ساختن متون ترکی مقولهای است که پیوسته اندیشهی فضولی را به خود مشغول داشته است. چنانکه مثلا، در مقدمهی دیوان غزلیات خود گوید:
ای عقدهگشای عرب و ترک و عجم،
ائتدین عربی افصح خلق عالم.
قیلدین شعرای عجمی عیسی دم،
من ترک زباندان التفات ائیلمهکم.
این استغاثه برای توفیق در همانندسازی، نظر صاحب مثنوی هزار بیتی «قوتادغو بیلیگ» در قرن چهارم و پنجم، خواجه احمد یسوی ملقب به پیر ترکستان، قاضی برهانالدین، سرایندهی «عتبةالحقایق»، امیر علیشیر نوایی، عاشیق پاشا و جز اینها را نیز به خود جلب کرده است. سلطان ولد فرزند مولوی هم کوشیده است آثاری همانند با برخی از متون فارسی در ترکی ایجاد کند و پس از او از سوی ترکان تلاشی پرتوش و توان در گسترش آنچه ما «مکتب مولوی» میگوییم شده است.
باری، فضولی پس از دیباچه عنوانهای ده باب اثر خود را میشمارد:
- باب اول در بیان صورت احوال بعضی انبیاء عظام و رسل گرامی.
- باب سوم در بیان وفات حضرت رسول (ص).
- باب چهارم در بیان وفات حضرت فاطمه (س).
- باب پنجم در بیان شهادت حضرت مولیالموالی علی مرتضی (ع).
- باب ششم در بیان احوال حضرت امام حسن (ع).
- باب هفتم در بیان حرکت حضرت سیدالشهداء، حضرت امام حسین (ع) از مدینه به مکه.
- باب هشتم در بیان وفات حضرت مسلم بن عقیل.
- باب نهم در بیان آمدن حضرت امام حسین از مکه به کربلا.
- باب دهم در بیان شهادت حضرت امام حسین (ع).
- باب یازدهم در بیان آمدن اهل بیت از کربلا به شام.
باب نخست با ذکر مصایب پیشوای مصیبتزدگان و مقتدای دلشدگان حضرت آدم صفی (ع) آغاز میشود. تمام این باب مستند به آیات قرآنی است. باب را با ذکر آیهی شریفه« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ» شروع میشود.
به لحاظ ساختشناسی و بهرهوری از آرایههای سخنسنجی این بخش از کتاب قطعاتی دلآویز و بس والا دارد. مثلا،«...آدم، حوّادت آیریلیق اختیار قیلدی، هربیری، بیر دیاره دوشدو، و هربیری مین بلایا ساتاشدی. آدم، وادی سرندیبده سرگردان اولوب، حوا ساحل دریای هنده دوشدو.
نه ایشدیر ای فلک دلداری دلداریندن آییرماق،
جفاکش عاشقی یار وفاداریندان آییرماق.
حضرت عزتدن ندا گلای که ای جبرائیل آدم غریبدیر، آنینلا موانست قیلیکل.
آه آتشباری عشّاقین سرایتسیز دگیل،
عاقبت هر غم یئتر پایانه غایتسیز دگیل... .»
همینگونه حکایت ضمنی در چند بیت از مصایب حضرت آدم - علیهالسلام- بیان میکند و سپس از حضرت نوح که نهصد سال گرفتار سیاست سفهای قوم بود، حضرت ابراهیم خلیل (ع)، حضرت یعقوب، حضرت یوسف و حضرت موسی کلیمالله (ع)، حضرت ایوب (ع)، حضرت عیسی، ذکریا، یحی سخن میگوید. این باب در واقع تلخیصی از قصص قرآن و بیان حکمت مستتر در آنهاست با برداشتی عاطفی و پیوند دادن با ماجراهای گوناگون کربلا. بدینگونه که در ذکر هر ماجرای محنتخیز از مصایب انبیا، گریزی به یکی از حوادث کربلا میزند. مثلا، در حادثهی امتناع برادران حضرت یوسف از آب دادن به وی و گرفتن مشربه از سوی شمعون از دست وی یکباره اشک از چشم مؤمنان درمیآورد و خشم در دلهاشان بیدار میسازد و میگوید: نتکیم دشت کربلادا، زلات فرات جمیع مخلوقاته مباح ایکن، آل مصطفادان قطع ائتدیلر و طریق هدایت ظاهرایکن راه ضلالتی دوتدولار:
روز رزم کربلا راه خطا توتموش فرات،
قیلمامیش آل محمد دردینین درمانینی.
اول سببدندیر بو کیم عذریله توتموش متصل،
ائیلهییب فریاد خاک کربلا دامانینی.
و یا در فضل ذکر ابتلای کلیمالله- علیهالسلام- و سخن از قلت اعوان و انصار ایشان و جفای آن فرعون میگوید:«فیالواقع آئین شدت احوالی و کثرت اهوالی شبیهدیر وقایع شاه کربلایا که استیلای اعدادان منزجر اولوب ترک روضهی رسول ائدیب یار و دیارنیدن محروم قالیب دشت کربلا را گرفتار دام مصایب اولدوقدا تحمل ائدیب متزلزل اولمادی.
محنت موسی دگیل مانند اندوه حسین،
فرقین ائتمیش آنلارین میزان اندوه و بلا.
شمع بزم افروز دور وادی ایمن آتشی،
نار عالمسوز دور برق بلای کربلا.
و یا در آغاز فصل، ذکر محسن حضرت عیسی (ع) دو بیت زیر را:
قصد قتل عیسی مریم قیلان ساعت یهود،
ائیلهمیشدی مضطرب آنی مجرد بیم جان.
گور شهید کربلا حالینا هم جان قیتی ترک،
هم فراق آل و اولادیله اولدو امتحان.
زیباترین فصل این بخش، فصل مصایب حضرت ایوب (ع) است. فضولی ضمن شرح موجزی از بلا و محسن ایوب، تفسیری زیبا از تعارض عقل و عشق و برتری عشق بر آن نیز میآورد و این سخن از او است که ورد زبانهاست:
عشقدیر هرنهوار عالمده،
باشقا بیر قیل و قالدیر آنجاق.
و در فرجام فصل باز به کربلا گریز میزند و میگوید: ای عزیز! اگر ایوب صبور، فوت اموال و موت اولادیله متغیر اولماییب، صبر قیلدی، شهید کربلا ایسه خانمانی یغمایا وئریب، اخوان و اولاد و انساب موتون مشاهده ائدیب صابر اولدو و اگرچه ایوبون بدنینده دورد مین ایگیرمی قان ایچن قورد منزل توتدو، شهید کربلانین تنینده یوزمین پیکان آبدار قرارگاه ائتدی.
دئمه کیم شاه کربلا المی،
غم ایوب دلفگارجهدیر.
سانما کیم زخم نیش کرم ضعیف،
ضرب شمشیر آبدار جادیر.
* چاپ شده در روزنامه سلام- شنبه 3 خرداد 1376.