یازار: استاد موسی هریسینژاد
مرحوم ابوالحسن راجی تبریزی معرف خاص و عام درآذربایجان بالاخص تبریز به سال 1251 قمری در محلهی خیابان تبریز پا به عرصه هستی نهاده است به طوری که اظهر من الشمس. فضولی کبیر بل اکبر از قبیلهی بیات خان بن گون خان بن خاقان الخواقین اوغوز خاقان آذربایجانی و تبریزی الاصل است. عارف کامل حاج ابوالحسن راجی هم آذربایجانی الاصل و تبریزی المولود میباشد. گو اینکه جد اعلایش از جبل عامل به آذربایجان آمده. رفتن پدراو هم از آذربایجان به جبل عامل عاری از حقیقت نیست (دکتری از خانوادهی راجی در عصر محمدرضا پهلوی وزیر بهداری و منکر ترک بودنش بود تا چه رسد به تبریزی بودنش. نباید هر شجره را حجة بنی اسرائیل پنداشت) علی ای حال پدر راجی، حاج ملا علی اکبر زنوزی ساکن قصبهی زنوز آذربایجان بوده از آنجا آمده به خوی هفت سال در آن شهر به تحصیل علوم مقدماتی اشتغال ورزیده سپس به تبریز آمده و توانسته از تحصیل علوم گوناگون برخوردار گردد. همچنین در این شهر ازدواج کرده و کثیرالاولاد گشته است. مرحوم حاج میرزا ابوالحسن راجی یکی از فرزندان اوست. الحاج ملا علی اکبر زنوزی پدر راجی در زنوز ضیعاتی (آب و زمین زراعتی، زمین غله خیز) داشته که عایداتش، زندگی مرفه او را فراهم میگردانیده است. مرحوم راجی در سایهی این رفاه توانسته تحصیلات علمی خود را به حد کمال رساند. در اکثر تذکرهها او با اخلاق حسنه و صفات حمیده متصف است تا چهل سالگی در شهرهای متعدد خصوصاً همدان به تجارت اشتغال داشته است به سال 1291 قمری با جماعتی از تجار تبریز از طریق دریا عازم زیارت کعبه و انجام مراسم حج تمتع گردیده است.
حقیر در این خصوص اطلاعاتی از رادیوی تبریز پخش نمودهام خلاصه آن شرح مفصل چنین است «نور جهان خانم» مادر شاعر شهیر و عارف عریف محمد علی سلطان توپچی هریس که مادر و پسر با راقم این حروف همشهری هستند به سال 1291 قمری با ابوالحسن راجی در یک کشتی به سوی مکه معظمه رهسپار گشتهاند. از فرزند دختر نور جهان خانم رحمن بگ کراراً شنیدم که از قول مادر زنش چنین نقل میکرد: با زائران کعبة آذربایجان در دو کشتی به سوی مقصد حرکت کردیم. حاج میرزا حسن راجی هم رکاب ما بود به مقصد رسیدیم. پس از انجام مناسک حج موقع مراجعت راجی متردد بود که به کدام یک از دو کشتی سوار شود پس از مشورت با تفکر بر کشتی دیگر نشست و با ما همراه نگردید. دو کشتی با فاصلهی متعادل به سوی آذربایجان رهسپارشدند ناگهان طوفان مهیبی دریا را فرا گرفت. فریاد الغوث فضا را فرا گرفته بود همه از هستی نا امید شدیم تا آرامشی برقرار شد. مردان فریاد میزدند که کشتی رفقای ما غرق گشته و آنها نابود شدهاند. ضجّهی گوشها را کر مینمود. النهایه معلوم شد که عدهی کثیری غرق شدهاند که راجی هم از غرق شدگان است. این واقعهی شوم در محرم سال 1352 اتفاق افتاد. ماده تاریخ (الغفّار) است. راجی بی شک یکی از عرفای نامی و شعرای شیرین زبان و محکم بیان آذربایجان میباشد که در سیر سلوک مراحل طی کرده و به منازلی واصل گردیده است درادبیات فارسی و ترکی نُه قسم اعم از قصیده و غزل وقطعه، ترجیعبند و غیره شعر داریم راجی در شعر وشاعری از اکثر آنها غفلت نورزید، و مثنویّات چشمگیری دارد. حکایت ابراهیم ادهم و ملاقات او را با رابعهی بصری و اسطوره پیشواز کعبه از رابعه را به نحو احسن مثنویاً سروده است نوحهها و سینهزنها وافرادی زیبا و دلنشینی دارد سه بیت از غزلی که بیانگرمقامات و حالات او در سیر سلوک عرفان میباشد. نموزجاً درج میشود:
ساقی دوروب ایاقه جام بلور الینده
سانکی تلؤلؤ ائیلر دریای نور الینده
حقیر در این خصوص اطلاعاتی از رادیوی تبریز پخش نمودهام خلاصه آن شرح مفصل چنین است «نور جهان خانم» مادر شاعر شهیر و عارف عریف محمد علی سلطان توپچی هریس که مادر و پسر با راقم این حروف همشهری هستند به سال 1291 قمری با ابوالحسن راجی در یک کشتی به سوی مکه معظمه رهسپار گشتهاند. از فرزند دختر نور جهان خانم رحمن بگ کراراً شنیدم که از قول مادر زنش چنین نقل میکرد: با زائران کعبة آذربایجان در دو کشتی به سوی مقصد حرکت کردیم. حاج میرزا حسن راجی هم رکاب ما بود به مقصد رسیدیم. پس از انجام مناسک حج موقع مراجعت راجی متردد بود که به کدام یک از دو کشتی سوار شود پس از مشورت با تفکر بر کشتی دیگر نشست و با ما همراه نگردید. دو کشتی با فاصلهی متعادل به سوی آذربایجان رهسپارشدند ناگهان طوفان مهیبی دریا را فرا گرفت. فریاد الغوث فضا را فرا گرفته بود همه از هستی نا امید شدیم تا آرامشی برقرار شد. مردان فریاد میزدند که کشتی رفقای ما غرق گشته و آنها نابود شدهاند. ضجّهی گوشها را کر مینمود. النهایه معلوم شد که عدهی کثیری غرق شدهاند که راجی هم از غرق شدگان است. این واقعهی شوم در محرم سال 1352 اتفاق افتاد. ماده تاریخ (الغفّار) است. راجی بی شک یکی از عرفای نامی و شعرای شیرین زبان و محکم بیان آذربایجان میباشد که در سیر سلوک مراحل طی کرده و به منازلی واصل گردیده است درادبیات فارسی و ترکی نُه قسم اعم از قصیده و غزل وقطعه، ترجیعبند و غیره شعر داریم راجی در شعر وشاعری از اکثر آنها غفلت نورزید، و مثنویّات چشمگیری دارد. حکایت ابراهیم ادهم و ملاقات او را با رابعهی بصری و اسطوره پیشواز کعبه از رابعه را به نحو احسن مثنویاً سروده است نوحهها و سینهزنها وافرادی زیبا و دلنشینی دارد سه بیت از غزلی که بیانگرمقامات و حالات او در سیر سلوک عرفان میباشد. نموزجاً درج میشود:
ساقی دوروب ایاقه جام بلور الینده
سانکی تلؤلؤ ائیلر دریای نور الینده
مینای میدوتوبدور بیر شیوه ایله ساقی
گویا دوتوبصراحی غلمان، حور الینده
بولمم نه میمنت وار بوباده ده حریفان
بینا اوْلور دوتاندامی جامی کور الینده
راجی آثار زیبایی به زبان فارسی دارد دو بیت از یکغزلش نقل میشود:
راجی آثار زیبایی به زبان فارسی دارد دو بیت از یکغزلش نقل میشود:
عشق زسر برون کند کبر و غرور وناز را
سر بنهد سبکتین بر کف پای ایاز را
ز آتش عشق گلرخان پاک بسوزم این جهان
گرکشم از دلم نهاننالهی جانگداز را
راجی در فن تجنیس که به ترکی (تویوق) نامیده شده، ید بیضا نشان داده است. مثنویی مطولی دارد که در هر بیتش تجنیس وجود دارد. درغزلیاتش نیز از این هنر استفاده نمود. این بیت از غزلی در محل شاهد قرار میگیرد:
اویارین زلف لاچینی ائدهر صید آهویی چینی
خراج چین و ماچینی سالیبدیر بیرجه ما چینه
در فن تجنیس راجی عندالشعرا بیبدیلاست بحر کامل از پنج بحر مختص ادبیات عرب استراجی علاقهی خاصی بر این بحر دارد چنانچه گوید:
یئتیشنده مهر جمالیوه دؤنهرهم اگرچه هلاله من
عجبا بو وضعیله مایلم گنه بزم عیش وصاله من
گؤتورون بو مرهم زخمیمی اوْلا خانهی دله روزنه
سیخیلااگر غمی دلبرین باتارام کؤنولده ملاله من
از آثار راجی ای بسا که در مورد ارسال مثل قرار گرفتهاند به چند بیت اشاره میشود:
خوبان شهری بیز دئییروخ تاریساخلاسین
منظوریمیز بودورکی بیزیم یاری ساخلاسین
و این بیت:
غربال چون ائدهر حرکت هرج مرج اولار
صبر ائله چوخ داریخما آریتماق خیالی وار
راجی بیشتر از سایر شعرا از زاهدان ریائی اظهار تنفر نموده است و در هجو مدّعیان عرفان توخالی چهار پارهی مفصلی دارد. کلیات آثارش برای اولین بار در چاپخانه مرحوم آقا علی اصغر به سال 1293 قمری در تبریز چاپ شده است.
راجیده بو بیر بیت حسن اختتام کلاما جهت درجاوْلونور.
آتش شوق محبت یاندیریردی عاقبت شمعلر
ناحق یئره یاندیردیلار پروانهنی
نوشته شده توسط : احمد رنجبری حیدرباغی - تاریخ : جمعه 88/1/7 ساعت 3:30 ع