یازار: داود بهلولی
ذوالجناح اوستن ییخیلدی چون صراط المستقیم
سؤیلهدی اول دمده بسمالله الرحمان الرحیم
(چون صراطمستقیم از ذوالجناح بر زمین افتاد
در آن لحظه گفت بسم الله الرحمن الرحیم)
صراف تبریزی
مرثیه خواندن در مرگ عزیزان از سنتهای قدیمی است. آذری زبانان نیز شعرهایی را در قالبی به نام بایاتی میسرودند و با حالت خاصی موقع عزاداری برای فرزندان، بزرگان قوم و قبیله و نزدیکان میخواندند. ساغور، آغی و اوخشام از جمله این عزاداریها بودند. این رسم از زمانهای خیلی دور بین آذریها رایج بوده، مانند منظومه بسیار قدیمی آلپ ارتونقا (افراسیاب) که شاعرش شناخته نشده است. این آلپ ارتونقا همان افراسیاب معروف شاهنامه است.
آلپ ارتونقا اؤلدو می
ایسسیز آجی کالدی می
اؤزلک اؤجون آلدی می
ایمدی یورک ییرتیلیر
...
(ایا آلپ ارتونقا کشته شد؟
ایا فقط تلخی و ناکامی باقی ماند؟
ایا توانست انتقامش را بگیرد؟
حالا دیگر پاره پاره میشود)
این نوع شعرها الان هم رواج دارد مثلاً این اوخشاما:
آغلایان باشدان آغلار
کیپریکدن، قاشدان آغلار
قارداشی اؤلن باجی
دورار اوباشدان آغلار
(گریه کننده یکسره میگرید
او با مژهها و ابروانش میگرید
خواهری که برادرش مرده است
وقت سحر برمیخیزد و گریه میکند)
مرثیه دینی شکل میگیرد
بعد از مسلمان شدن ترکها و شیعه شدن آنها کمکم مرثیه دینی در شعر ترکی برای خودش جایگاهی ویژه یافت. اسماعیل ختایی1 و محمد فضولی2 دو شاعری بودند که مرثیه را به عنوان یک گونه ادبی مطرح و پایههایش را محکم کردند.
مثلاً اسماعیل ختایی این مرثیه را درباره عاشورا و امام حسین سرود:
بو گون ماتم گونو گلدی
آه حسین و وا حسین
سنین دردین باغریم گلدی
آه حسین و وا حسین
*
کربلانین اؤنو یازی
اورگیندن چیخماز سؤزی
یزیدلرمی قیردی سیزی؟
آه حسین و وا حسین
...
امروز روز ماتم آمد
آه حسین و وا حسین
درد تو سینهام را شکافت
آه حسین و وا حسین
*
ماجرای دشت کربلا
از دل تو بیرون نمیرود
ایا یزیدیها شما را کشتند؟
آه حسین و وا حسین
*
مرثیه دینی که با شاعرهایی مثل اسماعیل ختایی و محمد فضولی پا گرفته بود در دوره قاجاریه به اوج خودش رسید. از آن زمان تا به حال شعرای زیادی ظهور کردهاند که همه هنر شعریشان را صرف شعر ایینی کردهاند. نظامالدین محمد توفارقانی، سید فتاح مراغهای، حاجی خداوئردی خویی، سعدی زمان، ابوالحسن راجی، در قدیمتر و منزوی، بیضای اردبیلی، یحیوی و... در دوره معاصر. در آن سوی ارس هم شاعران مرثیهسرای زیادی ظهور کردند مثل خورشید بانو ناتوان، سالک اردوبادی و عباسقلی آقا باکیخانوف. دخیل مراغهای، صراف تبریزی، قمری دربندی و راجی تبریزی چهار شاعر بزرگ مرثیه ترکی هستند.
دخیل مراغهای در قرن سیزدهم در مراغه دنیا آمد. دخیل به شاعر مقتلنویس معروف است چون یک مقتل هفت جلدی به صورت نظم و نثر نوشته است:
باش وئرن من، باش کسن سن، قیل و قال ائتمک نهچون
بیر نفر مظلومو اؤلدورمکده بو غوغا نهدیر
ایندی یئل طوفان ائدر، توز تورپاغی ائیلر کفن
یار کویوندا شهیده خلعت دیبا نهدیر
(سر دهنده من، سر بُرنده تو، دیگر این قیل و قال برای چیست؟
برای کشتن یک مظلوم اینقدر غوغا برای چیست؟
اکنون باد طوفان میکند و خاک و غبار را کفن من مینماید
برای شهید کوی دوست خلعت دیبا چه معنی دارد؟)
قمری دربندی در در سال 1350 قمری در شهر دربند داغستان روسیه به دنیا آمد. دیوان قمری شهرت بسیار زیادی در بین ترکزبانان دارد. او هم یک مقتل به نظم و نثر نوشته است.
ماه محرم اولدو گئنه گؤیلر آغلادی
دوشدو جهانه غلغله عالملر آغلادی
(ماه محرم شد و دوباره آسمانها گریستند
در جهان غلغله افتاد و دو عالم گریه کردند)
دیگر شاعر بزرگ ترکزبان صراف تبریزی است که در سال 1271 در تبریز به دنیا آمد. صراف را میتوان از بزرگترین شاعران دوره معاصر دانست.
ذره ذره دولدوروب از بس وجودون شور حق
کربلا دشتین ائدیب شور حسینی طور حق
قیلدی بو صورتله ذاتیندن تجلا نور حق
لنترانی عقدهسین حل ائتدی موسای کلیم
(از بس شور حق ذره ذره ی وجودش را پر کرده است
شور حسینی دشت کربلا را مبدل به طور حق نموده است
با این کار نور حق از ذاتش تجلی نمود
در آن لحظه برای او گره و مشکل لنترانی موسی حل شد
*
شعر مرثیه و شیوههای عزاداری ترکها به طرز خاصی با هم عجین شدهاند یعنی کمتر شعر ایینی ترکی هست که نشود آن را در مجلس عزای حسینی خواند. چون شاعران ایینی ترک، شعرهایشان را فقط برای خوانده شدن در مجالس عزاداری اهلبیت میگویند. یعنی شعر ایینی همان نوحه و مرثیه است و بیشتر شعرهای مرثیه را میشود در مجالس عزاداری خواند. مثلاً مثنوی در زمان خاصی از مجلس خوانده میشود. در اصطلاح مرثیه به این مثنویها دوبیت میگویند، و یا ترکیببند و قوشم در شجاعتخوانی کاربرد دارد. بایاتی هم فقط هنگام روضه خواندن استفاده میکنند.
در شعرهایی که موقع سینهزنی خوانده میشود یک یا چند بیت به وسیله ی مردم تکرار میشود. این بیت که مهمترین و قویترین بیت شعر است باعث شده تا شاعرها موقع سرودن شعر، ابتدا یک بیت به هنگام شاهبیت بگویند و آن را در اول شعر بیاورند و بعد به سراغ اصل شعر بروند.
اوخشاما اوج مرثیه
اوخشاما به زبان آوردن خصوصیات خوب اخلاقی و رفتاری شخص درگذشته بر سر مزارش است که با سبک و شیوه ی خاصی گفته میشود. اوخشاما آنقدر جانسوز است که هرکس معنی آن را هم نفهمد به خاطر لحن خواندن اوخشاما تحت تأثیر قرار میگیرد. اوخشاما فقط در قالب بایاتی که یک قالب خاص در شعر ترکی3 است گفته میشود. بایاتی قدیمیترین قالب شعر ترکی است. در حال حاضر بایاتیهای زیادی وجود دارد که شاعر هیچکدام از آنها مشخص نیست. بایاتی چهار مصرع دارد. هر مصرع هفت هجایی به دو قسمت 3 یا 4 هجایی تقسیم میشود که در هر قسمت باید یک کلمه یا جمله ی کامل بیاید.
بیلمه نلر بیلدی گل
غم اورگیم بؤلدی گل
پرچمیوه صاحب اول
اباالفضلین اؤلدی گل
(هرکس نمیدانست، خبردار شد
غم، دلم را به دو نیم کرد
پرچمت را بردار
بیا که ابوالفضلت کشته شد)
نوحه، مرثیه و عزاداری ترکی بخشی از اعتبار خودش را مدیون همین اوخشاماهای جانگداز است.
حماسه، بعد فراموشنشده مرثیه ی ترکی
یکی از تفاوتهای اساسی عزاداری ترکها با عزاداری مردم نقاط دیگر، زنده و پویا بودن روح حماسی در اشعار و در عزاداریهای ترکهاست. خواندن شعرهایی در قالبهایی مثل مسمط، ترکیببند، ترجیعبند و قوشما، شور و هیجان حماسی در مجلس به پا میکند. مخاطب ترکزبان بعد از شنیدن شجاعتخوانی، در دل خودش غرور و افتخاری نسبت به قهرمانان کربلا حس میکند و در نظر او این حس را ایجاد میکند که آنان قهرمانان و انسانهای نیکی بودند که همه صفات خوب و عالی را داشتند اما به دست ظالمان زمان، مظلومانه و در عین قدرت و اقتدار کشته شدند. در نظر آنها شهیدان کربلا همه ی خصوصیات یک انسان کامل را دارا بودند. به خواندن این شعرهای حماسی و یا شعرهایی که برتریهای بزرگان کربلا نسبت به اهل کوفه و شام را نشان میدهد شجاعتخوانی میگویند. مداح یا شاعر، شعر را با شور و حرارت میخواند و در جایی که نکته ی خوب و مثبتی از قهرمان شعر گفته میشود، مکث میکند؛ در این وقت، حاضران با بلند کردن دست خود و گفتن عبارتهایی مثل به به و احسنت، حرف شاعر را تایید میکنند. گاهی هم اهل مجلس به خواسته ی مداح، یک مصراع یا عبارت خاصی از شعر را به صورت دستهجمعی تکرار میکنند و در حقیقت، سخن پیام اصلی شعر را تایید میکنند.
در شعر زیر که بخشی ازیک ترکیببند است روح حماسی در مکالمهسیدالشهد با حضرت زینب ، هنگام آخرین وداع کاملاً مشخص است.
گئدیرم نهضتیمی عالمه اعلان ائدرم
متن و منشورومو بو مردمه عنوان ائدرم
گر قبول ائتمهسهلر حق و حقیقت یولونو
جانیمی مکتب قرآنیمه قوربان ائدرم
کرسی دینه ائدیب تکیه جفاپیشه یزید
کاخ ظلمون باشینا شامده ویران ائدرم
دلخوشام یاره گؤره نیزهیه باشیم وورولا
هر نهییم واردی فدای ره جانان ائدرم
دؤرد مین اوخ پیکریمه دگسه ده بیر آخ دئمهرم
سر به سر مقتلیمی قانیله الوان ائدرم
دوشرم مقتله اوخلار سینهماوسته گول آچار
سینهمی شوق وصالیله گلستان ائدرم
پنجتن دن گلجک مقتلیمه چار تنی
بزم عرفانی بنا اوردا کماکان ائدرم
عشقده سعی ائله مندن سورا ثابت قدم اول
اؤلوب عباس، گتیر پرچمی صاحبعلم اول
(میروم تا نهضتم را به عالم اعلام کنم
میروم تا متن منشورم را به این مردم عنوان کنم
اگر راه حق و حقیقت را قبول نکنند
جانم را فدای مکتب قرآن میکنم
یزید تکیه بر کرسی دین زده است
در شام، کاخ ظلم را بر سرش ویران میکنم
دلخوش از اینم که سرم به خاطر دوست بر سر نیزه خواهد رفت
هرچه دارم فدای راه جانان خواهم کرد
اگر چهار هزار تیر هم به پیکرم بخورد، یک آه هم نمیگویم
مقتلم را از خون خود خونین خواهم کرد
به روی مقتل میافتم و تیرها در سینهام خواهند شکفت
سینهام را به شوق وصال گلستان میکنم
چهار تن از پنج تن به مقتلم خواهند آمد
من در آنجا بزم عرفان را برپا خواهم کرد
سعی کن که بعد از من در عشق ثابتقدم باشی
عباس کشته شده است، پرچم را بیاور و صاحبعلم شو)
یک مجلس اصیل عزاداری
حال که تا اینجا آمدهایم بد نیست با سیر یک مجلس اصیل عزاداری ترکی آشنا شوید. در یک مجلس عزاداری اصیل به دو بعد مهم حادثه ی عاشورا توجه میشود یعنی بعد عاطفی و بعد حماسی. مداح، اول با یک مثنوی شروع میکند که به آن دوبیت میگویند. این دوبیت یا مثنوی میتواند شرح یک اتفاق از وقایع عاشورا یا مرتبط با آن باشد. از به میدان رفتن امام گرفته تا شفا یافتن یک بیمار و.... شعر با یک مقدمه که تایید یک نکته ی اخلاقی و معرفتی است شروع میشود. مداح، آرام آرام شعر را میخواند. بعد کم کم ماجرا را به یکی از روضههای مورد نظر و مرتبط میرساند یعنی همان گریز.4 به این ترتیب روضه ی مداح شروع میشود. از اینجا به بعد مداح میتواند دیگر شعر را ادامه ندهد و یا در کنار آن از اشعار کوتاه دیگر هم استفاده کند که یکی از آنها همان بایاتی است که به صورت اوخشاما خوانده میشود. بعد از خوانده شدن روضه، شجاعتخوانی شروع میشود که درباره ی آن صحبت کردیم؛ البته در شهرهای مختلف سبکهای دیگری هم هست. به طور کلی دو سبک اصلی در عزاداری ترکها وجود دارد: سبک اردبیل و سبک تبریز.
شعر زیر سیر کامل یک شعر مرثیه را نشان میدهد. به بعد عاطفی و حماسی و پیام اصلی شعر نیز توجه شده است.
سسله حسینی
یاخشی قارداش رسمدی ائیلر فدا جان قارداشا
گؤزلریم اولسون ایکی دنیاده قوربان قارداشا
*
دوزدو محکم سدّی طغیان ائیلهسه سئل سیندیرار
دال دالا وئرسه قویدل دوشمنی ائل سیندیرار
بیر فقط دونیاده قارداش داغیدیر بئل سیندیرار
قارداش اؤلسه یوخ فنا دونیاده درمان قارداشا
سیندیرار سؤز یوخ اگر محکم وورولسا داش داشی
وار یئری توجیهه گر ترک ائتسه یولداش یولداشی
تک ولی قویماز یامان گونلرده قارداش قارداشی
احتیاجین وار یامان گونلرده هر آن قارداشا
...
عاشق وارسته ی جانان اولان باشدان گئچر
سوز آهی گؤر نئجه تأثیر ائدر داشدان گئچر
کیم حسین تک شیردل غیرتلی قارداشدان گئچر
بیر به بیر ائتدی سفارش شاه عطشان قارداشا
بو سفارش باغلادی صد حیف او شیرین قوللارین
کسدی دوشن مکریله مور و ملخ تک یوللارین
توپراق اوسته سالدیلار آخر او سروین خوللارین
اوز دوتوب اخیامه دردین ائتدی عنوان قارداشا
عرض ائدیب تئز گل حسین دیداریمه طاها گلیب
قتلگهده ائیلهسین بزم عزا برپا گلیب
اللی پهلولرینده قدّی خم زهرا گلیب
امر ائدر سسله حسینی بیر دئنهن جان قارداشا
سن یئتیردین عاقبت باشه گؤزل پیمانیوی
گؤردو دوشمنلر بو چؤلده قدرت ایمانیوی
شاهراه عشقده قوربان ائدیبسن جانیوی
بیتمنا ای مجاهد! سن ده قوربان قارداشا
فرهاد فکری
ترجمه:
رسم است که برادر خوب، جانش را فدای برادر میکند
چشمهایم در دو جهان فدای برادرم باد
*
درست است که اگر سیل طغیان کند هر سد محکمی را از میان برمیدارد
اما اگر مردم پشت به پشت یکدیگر بدهند دشمن نیرومند شکست میخورد
در دنیا فقط داغ برادر است که کمر را میشکند
در این دنیا اگر برادری بمیرد، دیگر درمانی برای برادرش وجود ندارد
در این حرفی نیست که اگر سنگی را محکم به سنگی دیگر بزنیم، آن سنگ خواهد شکست
اما ممکن است دوستی دوستی را ترک کند
اما هیچ برادری در روزهای سختی برادرش را تنها نمیگذارد
در روزهای سخن هر لحظه نیاز به برادر داری
...
کسی که عاشق جانان شده باشد از سرش میگذرد
ببین که سوز آه چگونه تأثیر میکند که حتی از سنگ هم میگذرد
چه کسی مثل حسین از برادری شجاع و باغیرت میگذرد
شاه تشنهلب یک به یک به برادرش توصیه نمود
صد حیف که این توصیه دستهای او را بست
دشمن مانند مور و ملخ راه را بر او بستند
در آخر شاخههای آن سرو را بر خاک انداختند
او (اباالفضل) رو به خیمهها نمود و درد خود را به برادر عنوان کرد
گفت ای حسین زود بیا که طاها به دیدارم آمده است
او برای برپا کردن عزا در قتلگه آمده است
زهرای پهلو شکسته به اینجا آمده است
و میگوید یک بار دیگر برادرت را از جان و دل صدا بزن
تو پیمان خود را عاقبت به خوبی به جای آوردی
دشمن در این بیابان قدرت ایمانت را دید
تو جانت را در شاهراه عشق فدا کردی
ای مجاهد! تو بیهیچ خواستهای جانت را فدای برادرت نمودی
پینوشت
1. شاه اسماعیل ختایی: بنیانگذار سلسله ی صفوی و یکی از ارکان شعر ترکی. شاه اسماعیل شعرهای بسیار زیادی در مدح ائمهمعصوم دارد.
2. مولانا محمد فضولی: در بغداد و در طایفهای از ترکان بیات که ساکن عراق بودند متولد شد. او یک مقتل نیز به نام حدیقهالسعد نوشته است. فضولی به سه زبان ترکی، فارسی و عربی شعر میگفت. سال 1994 از سوی سازمان ملل متحد به نام این شاعر نامگذاری شد.
3. شعر ترکی بر اساس تساوی هجاها و برابری تقسیمبندیهای هر مصرع گفته میشود و با عروض فارسی و عربی کاملاً متفاوت است. اما کلاً دو نوع وزن در شعر ترکی رایج است: قالبهای عروضی که با عربی و فارسی مشترک است و قالبهای هجایی که مخصوص زبان ترکی است.
4. گریز یک واژه ی ترکی به معنی وارد شدن از یک موضوع به موضوع دیگر است. تلفظ صحیح آن در ترکی گیریز است.
منابع:
1. صراف سخن، مجموعه مقالات بزرگداشت یکصدمین سال وفات حاج رضا صراف تبریزی
2. دیوان لغات الترک، تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق
3. فرهاد فکری، حدیث عاشورا.
4. ناطقی، کنزالعبرات.
***
این مقاله در نشریه زیر به چاپ رسیده:
دیدار آشنا، بهمن و اسفند 1386، شماره88، ص 44.